دفتر دل ......

ساخت وبلاگ

ای چشم هایت

عبور از دلواپسی ها

ترکیب

خشاشش

و رازیانه

خودت بگو

چه به چشم هایت زده ای

که

تدارک

شهر

رفتن از

طلوع است

و

گریختن

از غروب

چه در

جان کلمه ها

ریخته ایی

که شعر

در جریان همیشگی

آفتاب

سر برآورده

باران رضاپور

11 اردیبهشت 403

دفتر دل .........
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:07

یک شعر

یک کتاب

یک شهر

هزار نقاب

یک قبر

هزار مرده

یک درد

یک درد

یک درد

و من هنوز فکر میکنم

زنده ام

تو اما

کمی بیشتر فکر کن

محال است

بعد از آن زمستان

کسی

به بهار رسیده باشد

باران رضاپور

12 اردیبهشت 403

دفتر دل .........
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:07

دلم می خواستن های من اماشبیهنشستن تو استوقتی معصومیتو آرامشچشم هایتاز عکس ها بیرون می‌آیدبلند می‌شوددست قلمم را می‌گیردبه واژه هایم جان می بخشدو برایوقتی تصویری از تو نیستخیال پردازی می‌کنددلم خواستن های مننزدیک استآنقدر کههرگزتو را نخواهم دیدآنقدر نزدیککههزار و یکشبشعرهایمسرمه چشم هایت شودراستیتا یادم نرفتهگاهیانسان بودنآنقدر سخت می‌شودکهپرنده بودنوگرنهمن هر بارکه می بینمتپرنده میشومو در آسمانشعرهایمخوابترانه می بینمباران رضاپور17 اردیبهشت 403 دفتر دل .........ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:07

از من گذشتدست پنجره را بگیرو با پرده بهتر تا کنحوصله دیوار سالهاستسر رفتهکار من نیستصبح ها پای ذوق و شوق گنجشک هاچای دم کنمتو اماآواز دم کردنشاه بیت هایم را بشنوشایدیک روز کههیچکسشبیههیچکس نبوددوباره برگشتمو تمامنبودن هایت رابرای چنار پیر کوچه شرح دادمو بویشمعدانی هاو اقاقی ها رالایحافظ خاک خوردهپیدا کردمچه کسی می‌داندشاید من همدوبارهبه خودم برگشتمو اینباربا زندگیدست خواهری دادمباران رضاپور28 اسفندماه 402 دفتر دل .........ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 17:27

باز کن دست هایم راباران بی نهایتی سلام دادهباز کنچشم هایم رامنتظر پاسخ بکری از شادیبی چترنشسته امببنددهان هرز بی باران ها راکه حاصل خیز ترین درود هاپشت حیاطبهارپایکوبی می‌کننددر تدارکآمدن سبزترین گونه از بهاراز بسیارزمستان هاگذشته ایمباران رضاپور10 فروردین 403 دفتر دل .........ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 17:27

ای آرزوی محالنشسته بر چهار گوشه اتفاق هاای شکوه جاودان نقش بسته بردیوارهاای جان جان جان کلمه هاای طروات ریخته بر ترانه هاتو را می جویمتو را دوست میدارمو برای تو می نویسمبه هنگامصبح های صادقغروب های دل انگیزو ظهر های سوزانهمیشههمه جاتو را می جویمتو رادوست میدارمبگذارشعرم به آخر نرسیدهدر خودم پیدایت کنمان هنگام کههمه چیزدر همه جابه پایان می رسدتو آغاز می شویمثلمرگکه آغازدیگری استهر چندناشناختههر چند ترسناکباران رضاپور25 فروردین 403 دفتر دل .........ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 17:27

دیگر آب از سرم گذشتهدرد از تنمرودخانه ها قبول نمی‌کنندکوه ها جوابم رارهگذر خسته شهری هستمکه هیچباوری بهدرد ندارندباغبانباغی کهدرخت هایشآتش گرفته اندو مسافریدیاری کهدروازه هایشسالهاستویران گشتهتو اماغم مخورروزیبر دست هم درد های خودمبه خانه برمیگردماینباربدون دردآرامآسودهدر خوابباران رضاپور14 بهمن ماه 402 دفتر دل .........ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 12:53

مرا در آغوش ترانه ها خواب وبیداری استچونشبنم که بر گلبرگ ها می رقصدچوناحتیاج پرندهبه بی کران آسمانچگونه قمار عقل و دل رانبازموقتیدل بی تعارفبالای سفره نشستهو عقلساکت و مغمومبه روزهای رفته زل زدهمنهمان مسافر بی مقصدناکجا آبادمکهمبداحرکتشنمی دانم بودهو پایان سفرشدشت های بی پایان حسرتتو امابه دفترم نگاه کنگاهیاز دیوانه باید شنیدداستانبی قراری راباران رضاپور22 بهمن ماه 402 دفتر دل .........ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 12:53

چگونه دست به قلم ببرم

وقتی

قلم شدن بال پرنده ها

درد ممتد

شبانه روزهایم شده

چگونه

دفترم را

به انتشار عشق در بیاورم

وقتی

هجوم

سوزناک سردی و زمستان

کاشانه ام را

شبیه تر از همیشه

به خزان کرده

باران رضاپور

28 بهمن ماه 402

دفتر دل .........
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 12:53

خسته تر از همیشهدنبال سنگ میگردمدنبال قبردنبال تکه ای پارچه کهخودم را بپوشانممن از زخم به درد رسیده اماز مرگبه مردناز افتادن از خودمتا سقوطدر ناکجاوقتیکفش هایم را درآوردمپاهایم نبودسرم را که بلند کردمتنهاتنی مانده بود کهسرش رانمی شناختمندنبال سنگ میگردمدنبال قبردنبالکسی شبیه به خودمکه سالهاستگم کردمباران رضاپور23 دیماه 402 دفتر دل .........ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر دل ...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranrezapor بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:48